جامعه مجازی نوشته
یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:59 :: نويسنده : ارمین

دیدی آنرا که تو خواندی به جهان یار ترین سیـ ـنه را ساختی از عشقش سر شارترین آنکه می گفت منم بهر تو غمخوار ترین چه دل آزار شد آخر،چه دل آزار ترین

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:58 :: نويسنده : ارمین

سلام خدای مهربون برای نوشتن از تو بهانه لازم نیست بی بهانه تر از همیشه از تو می نویسم تویی که نمیدانم می شناسمت یا نه تویی که خدای بی همتای منی کاش آسمان ابری دلم فقط برای دور بودن از تو بارانی شود ببارد و ببارد تا زلال و شفاف و پاک شود مثل روزهای اولی که آن را به من هدیه دادی تو را عاشقانه می پرستم و دوست دارم نه برای بهشت و نه از ترس جهنمت تو را برای خودت دوست دارم تویی که بی منت روزی می دهی بی بهانه می بخشی و...

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:58 :: نويسنده : ارمین

با نام تو و سلام بر تو ای مهربان ترین مهربانان دلم پر بهانه است گرفته است بهانه گذشته هارا می گیرد این روزها بهانه نیمه های شب و سجاده ای به رنگ یاس و پر از عطر یاس و اشک های خالصانه ای که دیگر دست نیافتنی می نماید بهانه خلوت با تو تویی که هیچ گاه بدرستی ندانستمت تویی که نشناختمت آری ای مهربان من دلم فقط برای تو تنگ شده برای لحظه های ناب عاشقی عشق بازی با تو وباز دلم تنگ تو می شود

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:58 :: نويسنده : ارمین

سلام بر خدای ارباب بی کفن محرم را دوست دارم خیمه و پرچم و لباس مشکی و مشک و آب و تشنگی و تنهایی و اشک و ادب و ادب و ارباب ادب و دست و چشم و فرق سر و.

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:57 :: نويسنده : ارمین

دوست دارم یک نفر مرا در آغوشش بگیر حرف های دلم را برایش بگویم بگویم دلم از چه گرفته و از چه چیزهایی ناراحتم. کاش همه با هم مهربان بودیم حتی با کسانی که در خیابان به ما تنه می زنند... کاش ...{-35-}{-35-}

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:57 :: نويسنده : ارمین

سلام خدای مهربون بی بهانه نوشتن برای تو را دوست دارم تویی که امانتی گرانبها را در وجود من قرار دادی قسمتی از وجود خدایی خود را وجودی که کامل مطلق است وجودی که من قدرش را ندانسته ام وجودی که مرا لایق اشرف مخلوقات بودن میکند وجودی که از ابتدا دوست داشتن را زمزمه میکند دوست داشتن خود و دیگران تا رسیدن به تو باید دوست بداریم خود را و دیگران را

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:57 :: نويسنده : ارمین

سلام بر مهربان بی همتا کودکی هایم را دوست دارم دورانی که دوست داشتن بی بهانه بود ملاک بزرگی فقط و فقط و فقط مهربانی بود دلسوزی برای هم گریه کردن برای هم خندیدن با هم اینها ارزشهای آن روزهای ما بود و چه زیبا بود آن روزهای ما و اما روزگار امروز ما متفاوت از آن روزهاست بزرگی هایمان دروغی کمکهایمان دروغی دوستی هایمان دروغی

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : ارمین

جوجه جوجه طلائی نوکت سرخ و حنائی تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود نه پنجره نه در داشت نه کس ز من خبر داشت دادم به خود یک تکان مثل رستم قهرمان تخم خودرا شکستم اینجوری بیرون جستم{-35-}{-35-}

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:56 :: نويسنده : ارمین

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم.... کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی{-35-}{-35-}

یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, :: 15:50 :: نويسنده : ارمین

ببخش مرا مسافرم وازمیان کوچه ها گذشته ام امید که مثل من کسی رها کند مرا زغم من و نگاه واژه ها زهرچه کاغذ وقلم بریده ایم وخسته ایم وآب ازسر تمام دفترم گذشته است ببخش مرا{-35-}{-35-}

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 153
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

پشتیبانی